روزی پیامبر (ص) از صحابه پرسید : چه چیز برای زنان ازهمه بهتر است .
یاران ندانستند علی(ع)خدمت فاطمه(س) آمد.فاطمه(س) پاسخ داد:
ازهمه چیز بهتر این است که نه آن ها مردان راببینندونه مردان بیگانه آن هارا.
وچون علی (ع)بازگشت وپاسخ داد حضرت رسول (ص)فرمودند: چه کسی این پاسخ رابرای توبیان کرد؟ عرض کرد :فاطمه(س) وحضرت فرمود: او پاره تن من است .
زهرای اطهر این برترین الگوی زن وعالیترین چهره بشریت گو اینکه فریادگری علیه ظلم راپیشه داردو
ستم بر امام خویش وجامعه رااز محدوده خانه پابه بیرون می نهد و در اجتماع حضور می یابد و بابلیغ ترین جمله هاازحق وحقیقت دفاع می کند اما این همه درنهایت آزرم، حیا وعفاف است .
روایات فراوانی دلالت بر اهمیّت آن بانوی بزرگوار نسبت به حفظ عفت و حجاب دارد . یکی از آن روایات که هم توسط علمای شیعه و هم توسط اهل سنت نقل شده است، این است که بعد از رحلت حضرت ختمی مرتبت قرار شد حضرت زهرا به مسجد بروند و خطبه بخوانند . نقل کردهاند که آن حضرت مقنعه سر کرد و علاوه بر آن ، چادر سرتا سری پوشید . به اندازهای که روی پاهای ایشان هم چادر بود . سپس آرام آرام راه میرفت که مبادا چادر عقب نرود . در میان زنها راه میرفت که چشم نامحرم به ایشان نیفتد . آمد داخل مسجد و به مجرد ورود ایشان به مسجد ، بین قسمت زنانه و مردانه مسجد پرده کشیدند و حضرت زهرا پشت پرده در میان زنها بودند و مردها آن طرف پرده و خطبهای ایراد کردند که این خطبه یکی از افتخارات ما شیعیان است.
حجاب و عفاف حضرت زهرا به گونهای است که ذکر شد ، در حالی که در مقابل نامحرم کوبندگی و قاطعیت دارد ، به مسلمانان میفهماند که اختلاط بین زن و مرد ممنوع است . تصور نکنید این بیحجابی و بیعفافی که فعلاً در جامعه رایج است، فقط برای ما باعث ناراحتی شده است ، بلکه حضرت زهرا نیز از این موضوع بسیار ناراحت است . همه میدانیم که حضرت زهرا بهترین سرمشق است . یعنی جامعه باید وضعیت حجاب و عفاف حضرت زهرا را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد و به همان صورت عمل نماید . حضرت زهرا وقتی وظیفه ایجاب میکند که سخن بگوید ، با قاطعیّت تمام سخنرانی میکند و آنجا که دیگر داعی ندارد برای اینکه با نامحرم بنشیند ، مجلس را ترک میکند . روزی یک شخص نابینا وارد بر پیغمبر اکرم شد. حضرت زهرا (س) جلسه را ترک کردند. پیغمبر فرمودند : عزیزم این شخص نابینا است و تو را نمیبیند ، چرا رفتی؟ حضرت زهرا در پاسخ گفت : یا رسول الله من چشم دارم ، میبینم و داعی ندارم با نامحرم نشست و برخاست داشته باشم . تا حالا خدمت شما بودم و اکنون که نامحرم آمده است ، ماندن من لزومی ندارد .
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By LoxBlog :.